لبخند هزار مرگ ...

برای سلمان رشدی مرتد که در فرار از مرگ محتوم ، هر لحظه از زندگی نکبت بارش ، برابر با هزارمرگ است ...
___________________________________
لبخند هزار مرگ
____________
او می خندد ...
در عیان و انظار
و لحظه هایش فرو می غلتند
در سیاهچالۀ کابوس
و اعماق انتظار
*
او می خندد تا در ورای خنده های کریه
از پشت نقاب لبخند
پنهان کند
هراس درون آشفته را
از لحظه های هزار مرگ
واز توقف عقربۀ زمان
در ساعت مرگ
*
او می خندد
تا راه ببندد
بر مرگ محتوم
در وقت مکتوم
و همچنان بگریزد و بگریزد
از صفیر گلوله ای
در جغرافیای لامکان
و تاریخ بی نام و نشان
برآمده از گذرگاهی بی انتها
یا رها شده دربن بستی خلوت و بی صدا
*
او می خندد تا کتمان کند
هراس پنهان خویش را
از حکمی بدون تاریخ انقضا
که پایان می دهد به ماجرا
تا پاک کند از صحنۀ هستی
یاوه های کفر و بد مستی
و عرصۀ روزگار را
از جنینی رشد نیافته
غاصب نام مبارک سلمان
علیرضا چخماقی
__________________________________________
#سلمان_رشدی #سلمان_رشدی_ملعون #سلمان_رشدی_مرتد #علیرضا_چخماقی
دیدگاه ها (۲)

در استقبال از ماهِ خدا

رمضان فصل رویش

طلوع مغربی

شکوفه باران می شود هر پاییز و زمستانی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط